ما در این مقاله  سعی داریم با ترتیب دادن یک مصاحبه شما را کمی بیشتر با تاسیس نخستین دانشکده حسابداری آشنا کنیم ، امیدواریم این مقاله در بالا بردن سطح اطلاعات عمومی شما عزیزان نقش آفرین باشد.

اولین دانشکده حسابداری

با رشد و ارتقای بخش ها و واحد‌های صنعتی در ایران علم حسابداری به عنوان یکی از رشته‌های علوم جدید نیاز مبرم و حیاتی کشور تشخیص داده شد.دیگر حساب شیوه و مانند آن پاسخ‌گوی نیازهای صاحبان صنایع مختلف و متفاوت در ایران نبود.

حرکت به سمت و سوی مدرنیزاسیون و هوشیار، تغییراتی و تفاوتی را در ساختار اقشار اجتماعی و سطح و میزان اقتصادی مردم ایران را ایجاد کرده و ورود درآمدهای نفتی به داخل کشور ایران، این تغییرات را در بخش قابل توجهی از ابعاد و بخش های اجتماعی و اقتصادی جامعه تشدید و دو چندان کرد .همچنان که رشد و نمو صنعت و شکل‌گیری طبقه صنعت گر، زمینه‌ساز و ایجاد نیاز‌های دیگری در جامعه شد.

با رشد و تقویت واحد‌های صنعتی در ایران علم حسابداری به عنوان یکی از رشته‌های علوم جدید نیاز مبرم و حیاتی کشور تشخیص داده شد.دیگر حساب شیوه و مشابه آن پاسخ‌گوی نیازهای صاحبان صنایع مختلف در ایران نبود. در زمان رضا شاه پهلوی بعضی دانشجو جهت تحصیل در زمینه حسابداری به اروپا اعزام شدند و در زمان پهلوی دوم نیز این گروه اعزام، تا اوایل دهه ۱۳۵۰ش برقرار بود.

در سال ۱۳۳۶ شرکت ملی نفت ایران با همکاری و مشارکت چند حسابدار انگلیسی شروع به تأسیس «دانشکده حسابداری و علوم مالی» نمود.

به دلیل تأمین کادر حسابداری به سوی جواب‌گویی نیاز مؤسسات تجاری و صاحبان صنایع در دهه ۱۳۴۰ به غیر از افزایش تعداد دانشجو در رشته حسابداری به تعداد این سازمان‌های آموزشی نیز افزوده شد.از جمله «مؤسسه عالی حسابداری» در سال ۱۳۴۳ توسط دکتر عزیز نبوی بنیان‌گذاری و تاسیس شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به تربیت کارشناس در رشته حسابداری می‌پرداخت.

همچنین به گفت‌وگو با یکی از فارغ‌ التحصیلان مؤسسه عالی حسابداری به نام «جواد ضیایی» می‌پردازیم. او بعد از پایان دوران از تحصیل به عنوان کارشناس نظارت، جذب بانک اعتبارات صنعتی (بانک سازمان برنامه) و بعد از انقلاب اسلامی، سال‌ها کارشناس امور نظارت سرمایه‌گذاری و مدیر امور سهام و معاون مدیرعامل در بانک صنعت و معدن بوده است.

نگاهی بر روزهای گذشته

من جواد ضیایی، بهمن ۱۳۲۸ در خیابان امیریه تهران به دنیا آمدم که در آن زمان یکی از منطقه‌های اصلی تهران و نزدیک راه آهن بود.زمان کودکی ام را در همان محله گذراندم، پدرم در فروشگاه کار می‌کردند، فروشگاه کازرونی هم در حقیقت فروشگاه تولیدات شرکت‌های «زاینده رود اصفهان» و «وطن اصفهان» بود.این شرکت‌ها وابسته به خاندان کازرونی‌ها بود.در حقیقت از سرمایه‌دارانی بودند که بنظرم با آمدن رضا شاه، رشد و نمو پیدا کردند و در ایران جزء اولین‌هایی هستند که کارخانه‌های صنعتی ایجاد کردند.

پدر من هم در اول کارمند کازرونی‌ها بود.مسئول کارهای دفتری بود.در حقیقت کارگر نبود، سواد داشت و همراه عمویم قسمتب از کارهای دفتری کازرونی‌ها را انجام می‌داد.پدرم به عنوان مباشر کازرونی‌ها بخشی کارهای آنها را انجام می‌داد؛ برای فروشگاه تهران هم جنس می‌آورد.در فروشگاه کازرونی در تهران کارهای دفتری انجام می‌داد.در این فروشگاه‌ها پارچه‌های فاستونی و نخی که تولیدات این دو تا کارخانه کازرونی‌ها بود به فروش می رسانند.آن فروشگاه تقریبا بزرگ، واقع در پایین میدان مخبرالدوله، خیابان سعدی بود. بنظرم که تا اوایل انقلاب هنوز این فروشگاه با نام فروشگاه کازرونی وجود داشت و بعد مردمانی دیگر آن را خریداری کردند و تبدیل به فروشگاه تجهیزات صنعتی کردند.

خلاصه ، اصالت خانوادگی ما به اصفهان بر می‌گردد. من تحصیلاتم را با ورود به دبستان رازی در خیابان مولوی آغاز کردم و با آن دبستان رازی فرانسوی‌ها هیچ گونه ارتباطی نداشت. شش ساله ابتدایی را در آن مدرسه خواندم و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های ابومسلم و فیروز بهرام گذراندم؛ بعد هم به سرعت وارد «موسسه عالی حسابداری» شدم که لیسانس حسابداری صنعتی از آنجا گرفتم.

برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید

با کنکور پذیرفته شدید؟

بله. کنکور شرایط خاص خودش را داشت، آن موقع‌ها هر دانشکده و دانشگاهی، کنکور خود را می‌گرفت؛ به طور مثال اگر کسی می‌خواست برود اصفهان پزشکی بخواند باید می‌رفت اصفهان کنکور شرکت می‌کرد. کنکور سراسری هم وجود نداشت. این مؤسسه و شرکت هم خصوصی بود. یکی از این بانیان مؤسسه عالی حسابداری، آقای عزیز نبوی انسان محترمی بود که در ایران این دانشکده حسابداری  را با توجه به نیازهای کشور تأسیس کرد. من هم شاید جزء گروه چهارمی بودم که در این دانشکده حسابداری  پذیرفته شدم.

دوره چهار ساله بود؟

بله علوم جدید

 

تأسیس مؤسسه عالی حسابداری در آغاز دهه چهل بود؟

سال ۴۷ ما وارد دانشگاه شدیم و سال ۴۳ تاسیس شده بود.محل آن در خیابان ایرانشهر نزدیک میدان فردوسی واقع شده بود. محل برگزاری کلاس‌ها در آنجا بود. البته در چهار سالی که ما در آن جا بودیم گسترش پیدا کرد بود و در خیابان ایرانشهر شمالی هم یک شعبه تأسیس کرد. بعد در سال پنجاه در میدان ونک، خیابان برزیل که آن موقع وضعیت ساخت و ساز محدودی داشت متمرکز شد.ما هم در سال ۵۱ در همانجا فارغ‌التحصیل شدیم.بعد از آن به مدت یک سال و نیم سربازی رفتم و بعد از تمام کردن دوره سربازی، من به قصد و نیت ادامه تحصیل به انگلیس رفتم.

راجع به ساختار موسسه حسابداری و نحوه جذب دانشجو بفرمایید.دانشکده حسابداری

دو سال اول فقط درس می‌خواندم و دو سال آخر مقارن با تحصیل در موسسه حسابرسی امین در حقیقت کارآموزی هم می‌کردم.چون رشته‌ام حسابداری بود.به هر صورت این موسسه را پیدا کردم و قبول کردند که من بروم آنجا برای کارآموزی کردن.موقعی که کارآموزی می‌کردیم، ماهی ۵۰۰ تومان هم حقوق دریافت می کردم که کم نبود. به وسیله ی آن جا می‌رفتیم شرکت‌های مختلف را حسابرسی می‌کردیم، البته رئیس بنده آقای عبدالرحمن بوشهری بود که بعد از گذشت زمان هم مدیر عامل بانک صنعت و معدن شد. در حقیقت ارشد بنده بود که در مؤسسه و شرکت حسابداری شرکت نفت درس می‌خواند.

همان موقع هم من در مؤسسه عالی حسابداری بودم، این دو تا مؤسسه واقعا شبیه هم بودند و حسابدار تربیت می‌کردند. آنها از ما پیشرفته‌تر بودند؛ چون شرکت نفتی‌ها سیستم آموزشی و کاری را از کشور انگلیس آورده بودند. اما مؤسسه عالی حسابداری دارای سیستم و ساختار آمریکایی بود.

جذب و گرفتن دانشجو هم از طریق کنکور بود. کنکور آن دارای: ریاضیات، زبان انگلیسی، ادبیات فارسی و هوش عمومی بود.کسانی که مشتاق رفتن به چنین دانشکده‌هایی بودند، باید شهریه می پرداختند .

چقدر باید شهریه پرداخت می‌کردید؟

در هر ترم برای ۱۸ واحد ما ۱۸۱۰ تومان شهریه پرداخت می کردیم. سالی دو ترم بود یعنی حدود ۳۶۰۰ تومان هزینه ی شهریه ما بود. مبلغ ۱۰ تا۲۰ تومان هم اضافه پرداخت می کردم؛ بخاطر ندارم که به خاطر بهداشت یا بیمه یا چیز دیگری بود. به هرحال ۳۶۰۰ تومان هم آن زمان مبلغ قابل توجه بود و کم نبود .بعد از سال سوم که کار می‌کردم، ۵۰۰ تومان به من دستمزد پرداخت می‌کردند که حقوق‌های مشابه آن ۳۰۰ تا ۳۵۰ تومان بود.بنابراین برای دوره کارآموزی پول خوبی بود.

عمدتا بچه‌های تهران در این مؤسسه تحصیل می‌کردند؟

نه.دوستانی که از همان موقع هنوز برای ما باقی مانده‌اند، اهل شهرستان‌های مختلف بودند.

* با توجه به محدودیت سیستم اطلاع‌رسانی چگونه بچه‌ها آنجا را رصد می‌کردند؟

کسی میان جامعه آن جا را نمی‌شناخت. چون اصلاً هیچ فردی نمی‌دانست حسابداری حرفه‌ای یعنی چه. بنابراین کسی با منطق و آگاهی خود به این رشته وارد نمی‌شد و اساسا دانشجوها شانسی به این رشته‌ها می‌رفتند و از این دسته مؤسسات سر در می‌آوردند.

دانشجو‌های این رشته همه در رده سنی جوان نبودند، بعضی از آن ها سن زیادی داشتند. چون در آن موقع خیلی‌ها کارمند دولت بودند و اگر به جای دیپلم، لیسانس داشتند، امکان رشد و پیشرفت بیشتری برای آنها مهیا و فراهم می‌شد. همین برای آنها مهم و یک امتیاز بود. وقتی ما وارد این موسسه شدیم، سیستم آموزشی آن به صورتی بود که بعد‌ها فهمیدیم که چقدر کارایی دارد، کشور چقدر به این رشته نیاز مبرم دارد و مؤسسه چقدر خوب کارشناس تربیت می‌کند. البته گفتم که حسابداری شرکت نفت هم بود که یکی از شرایط آن ها این بود که دانشجو در حال تحصیل، باید حتما به کارِ مرتبط، مشغول باشد.

حتی از ترم اول؟

بله.ولی ما این‌ مدل نبودیم.آموزشگاه عالی حسابداری شرکت نفت در آن زمان دو شعبه داشت، یکی در تهران و دیگر در آبادان.دانشجوهایی که وارد به این آموزشگاه می‌شدند، به صورتی با شرکت نفت و کارکنان آن مرتبط بودند و به این واسطه، جذب می‌شدند؛ ولی این بیان برای همه دانشجوها صدق نمی‌کرد.

من آن موقع، اسم موسسه عالی حسابداری را اصلاً تا به حال نشنیده بودم.بعداً متوجه شدم که چنین موسسه‌ای هم وجود دارد که تمرکز روی حسابداری و امور مالی و مدیریت مالی داشت.همچنین در آن، دروس اقتصاد، ریاضیات، حقوق، زبان فارسی، زبان انگلیسی و مواد دیگر نیز تدریس می‌شد.

حساب آرایان چرتکه برای همیاری شما عزیزان در زمینه حسابداری تاسیس شده است ، تنها لازم است با شماره ۰۲۱۳۳۳۳۴۰۰۰ تماس حاصل کنید. برای دیدن شبکه اجتماعی ما اینجا کلیک کنید.